به گزارش خبرگزاری مهر، علی محمد مؤدب مدیر مؤسسه شهرستان ادب در حاشیه برگزاری دومین روز اردوی شاعران جوان انقلاب اسلامی عنوان داشت: وقتی میخواهیم کار ادبی را جدیتر بگیریم، بعد از مباحثی مانند قافیه، وزن، ردیف و دیگر مسائل فنی شعر، پرسشهای تازهای برای شاعر ایجاد میشود؛ اصولاً اینکه ما کجا قرار داریم؟ و چه افقی پیشِروی ماست؟ شاعر با چه کسی حرف میزند؟ در لحظهای که بدانیم که در کجای زمان و مکان ایستادهایم، میتوانیم متوجه شویم که چه باید بگوییم.
وی با بیان اینکه اولین مخاطب شعر خود شاعر است، عنوان کرد: آنچه مسلم است و یقین داریم، حرف زدن شاعر است و هر حرفی مخاطبی دارد. شناخت مخاطب کلیدیترین جایی است که امکان تأثیر به حرف میدهد. شعر یک گفتگو است و گفتگو جز با شناخت ممکن نیست؛ حتی وقتی با خود حرف میزنیم.
مؤدب اضافه کرد: قدم اول برای شاعر شدن، سکوت و شنیدن صداهای خود است. سکوت شرط تأثیر سخن است؛ خود اصیل در سکوت شناخته میشود. حرف زدن به معنای شعر گفتن آسان است، ولی برخی حرفها خودشان حجاب شاعر هستند، وهم است و نمیگذارد شاعر پیش برود و رشد کند. بین وهم و فهم یک حرف فاصله است. شروع شاعری با سخن گفتن نیست باسکوت است.
در ادامۀ نشستهای روز دوم از این گردهمآیی، میلاد عرفانپور، مدیر دفتر شعر مؤسسه شهرستان ادب، دربارۀ مقدمات شاعری گفت: شعر مانند یک موجود زنده است. این موجود زنده روح و کالبدی دارد. مهمترین ویژگی یک موجود تأثیرگذاری اوست و روحی که موجب حیات او میگردد، منبع تأثیرگذاری است. کالبد و جسم شعر لفظ، آرایهها و ساختار شعر است و در کالبد شعر تعریف میشود، اما روح شعر چیزی است که باعث تأثیرگذاری و ماندگاری آن میشود
وی با بیان اینکه در ابتدای راه سرودن شعر، چند سوال جدی برای شاعر مطرح میشود که باید پاسخ مناسب به آنها داده شود، اظهار کرد: شروط ماندگاری یک شعر چیست؟ ما در زمان سرایش یک شعر چگونه متوجه شویم که شعر چقدر میتواند ماندگار و تأثیرگذار باشد؟» عرفانپور عنوان کرد: «شاعر هنگام سرایش شعر از روح خود در شعر میدمد؛ شعر واجد قسمتی از روح شاعر میشود. حال اگر شاعر تهذیب نفس و خودسازی کرده باشد و روح خودش را متعالی کرده باشد، روح شعر هم متعالی میشود.
وی در تشریح صفات شاعر مطلوب، طبق آیات قرآن گفت: شاعری که اهل ذکر کثیر ایمان و عمل صالح است و خدا را مرتب برای خود احضار میکند و وقتی ظلم میبیند سکوت نکند، در هر موضوعی که شعر بگوید شعرش الهی است. شاعر مسلمان باید صدق کامل داشته باشد؛ آنچه شخص بر زبان میآورد در دل همان را داشته باشد، این صدق است؛ اما صدق کامل یعنی رسیدن به حق و حقیقت در دل و بر زبان جاری کردن آن.
در بخش دیگری از این برنامه اسماعیل امینی دربارۀ ضرورت نقد علمی شعر گفت: اگر کسی دربارۀ اظهارات یک استاد بزرگ و پیشکسوت گفت که این غیرمنطقی است یا من نمیپذیرم، به معنی بیاحترامی به استاد نیست. شعر باید در دانشگاهها نقد علمی شود.
وی دربارۀ ضرورت مطالعۀ زبان شعر و آگاهی به آن بیان کرد: پس از مراحل اولیۀ آزمون و خطا که شاعر میگذراند و تسلط به تکنیکهای شاعری پیدا میکند، یادگیری این فنون لازم و ضروری است. شعر، حاصل کشف جهان درون و بیرون است؛ شعری که فقط دارای تکنیک است، مخاطب معمولی را شاید متحیر کند، اما در بین کسانی که شعر را عمیقتر مطالعه و دنبال میکنند، ارزش ادبی چندانی ندارد؛ برای همین شاعر باید برای تقویت شعر خود زبان شعر را بیاموزد.
این استاد دانشگاه دربارۀ تفاوت زبان و شعر با زبان روزمره بیان کرد: زبان روزمره تکراری و اتوماتیک است، اما زبان شعر دارای خلاقیت و نوآوری است. زبان شعر برجستهتر و متمایزتر از زبان روزمره است، اما باید دقت داشت که هر خلاقیتی در زبان به معنای نوآوری نیست.
امینی افزود: وظیفۀ زبان روزمره صرفاً انتقال پیام است. در این زبان زیبایی و موسیقی زبان معنایی ندارد، چون قصدمان انتقال پیام است، اما در شعر رسایی در زبان پشت زیبایی قرار دارد و زیبایی اولویت برتر را دارد.
نظر شما